تئوری انتخاب
تئوری انتخاب
تئوری انتخاب توسط دکتر ویلیام گلاسر در سال۱۹۹۴ به عنوان مکمل نظریه واقعیت درمانی ارائه شد.
گلاسر اینگونه بیان میکند که بنا بر دلایل علمی تمام کارهای که انجام میدهیم،
از جمله احساس بدبختی و فلاکت را خودمان انتخاب میکنیم.
او معتقد است که دیگران نمیتوانند ما را بدبخت یا خوشبخت کنند.
تمام چیزی که ما از دیگران دریافت میکنیم اطلاعات است.
اطلاعات وارد مغز ما شده در آنجا پردازش میشود و آنگاه تصمیم میگیریم چه کاری انجام دهیم.
ما تمام افکار و اعمالمان را مستقیماً
و همچنین احساسات و بخش زیادی از سازه کار بدنمان را به شکل غیر مستقیم انتخاب میکنیم.
بر اساس تئوری انتخاب ما بیش از اندازه تصورمان بر زندگی خود کنترل داریم.تئوری انتخاب
تئوری انتخاب
این نظریه در مقابل روانشناسی کنترل بیرونی میباشد که این باور را ایجاد میکند
که دیگران میتوانند ما را مجبور کنند به شکل خاصی رفتار و احساس کنیم.
روانشناسی کنترل بیرونی آزادی و اختیار شخصی مورد نیاز ما را سلب میکند.
باور به کنترل بیرونی و به کارگیری آن به همه افراد اعم از کنترل کننده و کنترل شونده آسیب میرساند.
برای مثال در مشاجرههای بین زوجین هر دو طرف صدمه میبینند
زیرا فرصت شاد زیستن و خوشبختی را از دست میدهند.
اساساً کنترل شدن و کنترل کردن احساس شادی و سعادت لطمه میزند.
یکی از استثناها در استفاده از روانشناسی کنترل بیرونی که اکثر افراد از تئوری انتخاب بهره میگیرند این است که
رفتار ما با دوستانمان به گونهای که با همسر یا فرزند و حتی زیر دستانمان رفتار میکنیم متفاوت است.
ما به این تشخیص رسیدهایم که پایدارترین منبع خوشنودی ما دوستانمان هستند.
اگر آنها را به انجام کاری که دوست ندارند وادار کنیم آنها را از دست خواهیم داد.
نتیجه این خواهد شد که خوشنودی ما نیز از بین میرود.
در یک نگاه کلی تئوری انتخاب بر این دیدگاه استوار است
که رفتارهای هر انسان و انتخابهای او برای ارضای نیازهایش است.
این رفتارهای هدفمند بیشتر از انگیزههای درونی ریشه میگیرند تا عوامل و محرکهای بیرونی.
در تئوری انتخاب، افراد به جای آن که دیگران
را تحت سیطره و کنترل خود در آورند تا بتوانند بر رفتار آنها اثرگذار باشند،
همواره این سؤال را از خود می پرسند که
“رفتاری که من اکنون انجام میدهم، آیا مرا به فرد مورد نظر نزدیک میکند یا از وی دور میسازد؟”
اگر دور میسازد، نباید آن را انجام داد و اگر نزدیک میکند، انجامش دهیم .
ما همواره به گونهای رفتار و انتخاب کنیم که به بهترین نحو نیازهایمان را برآورده کنیم.
طبق تئوری انتخاب
رفتار هر شخص در هر مقطع زمانی بهترین تلاش وی برای ارضای نیازهایش است.
اگرچه شاید این تلاش در واقع مؤثر و مفید نباشد، ولی در عین حال بهترین تلاش او است.
به همین دلیل روشهای تئوری انتخاب سعی دارد مراجعان را یاری نماید تا از این جنبه که
آیا رفتاری که اکنون انتخاب کردهاند نیازهایشان را برآورده میکند یا خیر،خود را ارزیابی نمایند.
کاربردهای دیگر تئوری انتخاب
گلسر این نظریه را در زمینههای مختلفی از جمله در مدارس، حیطه کار و رهبری و همچنین ازدواج هم مطرح و اجرایی کرده و در کتابهایی جداگانه به بحث و بررسی نتایج آزمایشاتی که انجام داده پرداخته است.
خیلی عالی بود.لایک داره
ممنونم
خیلی عالی بود.لایک داره
درود بر شما، متشکرم