زوال اخلاقی
“زوال اخلاقی” در تصمیم گیریهایی اتفاق میافتد که ما آنقدر به جنبههای دیگر تصمیم گیریهایمان توجه میکنیم
که پیامدهای اخلاقی آن تصمیم را فراموش میکنیم.
به صورتی که
جنبههای اخلاقی یک تصمیم در پس زمینه محو میشوند و پیامدهای اخلاقی تمرکز خود را از دست میدهند
زوال اخلاقی، اقداماتِ عاملانِ رسوایی واترگیت ، اتهامات مربوط به هک شدن تلفنی اخبار بین المللی(News International) که منجر به بسته شدن نشریه News of the World و استاندارد سازیهای تقلبی که توسط فولکس واگن شده است، را بیان و بررسی میکند .
این اصطلاح برای اولین بار توسط Ann E. Tenbrunsel و David M. Messick در سال ۲۰۰۴ مطرح شد و آنها چهار عامل “زوال اخلاقی” را معرفی کردند:
-
حسن تعبیر:
فراموش کردن ابعاد اخلاقی اعمال را برای افراد راحت تر می کند.
بنابراین نسبت به انجام کارها احساس گناه کمتری می کنند.
به عنوان مثال، اخراج کارمندان و قطع همکاری با آنها به عنوان “حق” شناخته میشود و
شکنجه زندانیان به عنوان “بازجویی فنی” یا “بازجویی پیشرفته” عنوان میشود.
-
شیب لغزنده:
در آن حرکت به سمت رفتار غیر اخلاقی آنقدر کوچک است که احساس نمیشود با عملکرد قبلی متفاوت است.
با هر تخلف اخلاقی که مُدارا میشود، راه را برای تخلفی بزرگتر باز میکند.
به مرور اشتباهات جای استانداردها را میگیرند و رفتار صحیح تغییر میکند
و گفته میشود:” اگر همه این کار را میکنند پس حتما ایرادی ندارد.”
-
خطاهای ادراکی
ما به مسئولیتهای شخصی بیشتر از کارهای سیستماتیک بها میدهیم،
زیرا تمایل داریم فکر کنیم سیستمها غیرقابل نفوذ و مصون اشتباه هستند.
ما بشدت تمایل داریم تا دیگران را سرزنش کنیم و تا میتوانیم نقش خودمان را در کارها کمرنگ کنیم.
ترجیه میدهیم که به خاطر اشتباهات و تخلفاتی که داریم سیستم را سرزنش کنیم و مسئولیت کارها را بر دوش دیگران بیاندازیم. -
محدودیت های دیدگاه:
ما فقط حقایق خود را در اختیار داریم و نمی توانیم کل تصویر را بطور عینی ببینیم.
هر یک از ما قهرمان داستان زندگی خودمان هستیم. از آنجایی که نمیتوانیم درک واقعی عینی از جهان داشته باشیم،
نمیتوانیم تأثیرات اعمال خود را بر کار و زندگی دیگران بطور دقیق ارزیابی کنیم.
این عوامل در کنار هم شبکهای از خود فریبی را بوجود میآورد که در آن گول زدن خودمان آسان است و
در حقیقت پیامدهای اخلاقی تصمیماتی میگیریم برای ما مهم نیستند و توجه ما به سودهای کوتاه مدت هستند.
تحقیقات دکتر لئونارد وونگ (Leonard Wong) این را نشان میدهد كه هر زمان كاغذبازی و قوانین جدید در ارتش آمریکا
افزایش پیدا میکرد باعث ایجاد تقلب در کارها میشد زیرا انجام بعضی از کارها بسیار مشکل یا غیر ممکن بودند.
بعضی از افسران در لیستهایی که در اختیارشان قرار میگرفت بدون درنظر گرفتن انجام شدن کارها تیک میزدند
و یا برای بعضی از آموزشها و آزمونهای آنلاین یک نفر بجای چند نفر در آزمونها شرکت میکرد.
تخلفهای کوچک که در یک سازمان شایع میشوند هم نشانه زوال اخلاقی هستند. تعریف دقیق زوال اخلاقی این است
مشارکت در رفتارهای غیر اخلاقی در عین باور داشتن به این امر است که همچنان در حال رفتار با معیارهای اخلاقی هستیم
در صورتی که حقیقت چیز دیگری است.
رهبران و زوال اخلاقی
کالبد شکافی هر رسوایی و زوال اخلاقی در کارها و شرکتها تقریبا همیشه شکستی در زمینه مدیریت و رهبری را نشان میدهد.
اگر در سازمانی نتایج کوتاه مدت مالی اولویتی بالاتر از هرگونه هدف آرمانی شرکت قرار بگیرد
و رهبران بین آرمانها و منابع مالی به سمت منابع متمایل شوند در نتیجه در کمال میل فرهنگ زوال اخلاقی را جایگزین اخلاق کاری کردهاند.
تصمیمات اخلاقی مدیران بر مبنای دید کوتاه مدت نیست آنها در هر شرایطی “کارهای درست”را انجام میدهند.
این در حالی است که تمایل به انجام کارهایی با دید و نتیجه کوتاه مدت با نادیده گرفتن مسائل اخلاقی به تدریج باعث تضعیف و گاهی از بینرفتن سازمان میشود.