اخلاق حرفهای
اخلاق حرفهای
مبحث اخلاق حرفهای و سازمانی امروزه نقش پراهمیتی را در حوزه مدیریت سازمانی پیدا کرده است.
به گونهای که اخلاقیات و مباحث مربوط به آن همچون
عدالت، انصاف، تعهد و حقوق فردی و سازمانی نقش پررنگ و مهمی یافته است.
بنابراین مدیران وکارکنان سازمانها برای ایفای امور سازمانی خود علاوه بر معیارهای سازمانی و قانونی نیاز به مجموعهای از رهنمودهای اخلاقی دارند که آنان را در رفتارها و اعمال سازمانی درجهت هماهنگی و وحدت رویه در راستای اخلاق سازمانی یاری دهد.
امروزه یکی از مهمترین معیارهای ارزیابی سازمانها و
یکی از عوامل مهم موفقیت سازمانها مباحث و اصول اخلاقی میباشد.
بسیاری از کشورها در جهان صنعتی به این بلوغ رسیدهاند که بیاعتنایی به مسائل اخلاقی و فرار ازمسئولیتها و تعهدات اجتماعی، به از بین رفتن بنگاه میانجامد.
به همین دلیل، بسیاری از شرکتهای موفق برای تدوین استراتژی اخلاقی احساس نیاز کرده و به این باور رسیدهاند که باید در سازمان یك فرهنگ مبتنی بر اخلاق رسوخ کند.
از این رو به تحقیقات درباره اخلاق حرفهای جایگاه ویژهای میدهند.
تعریف اخلاق حرفهای
مطالعات اخلاق در دنیای مدیریت و سازمان ذیل عناوین مختلفی چون اخلاق مدیریت، اخلاق سازمانی و اخلاق کار انجام گرفته است.
اخلاق کار،مجموعهای از اصول و استانداردهای سلوک بشری است که رفتار افراد و گروهها را تعیین میکند.
در واقع میتوان گفت امروزه اخلاق حرفهای یك هنجار اجتماعی است که طی آن انتظار می رود کارکنان، کارشان را خوب انجام دهند.
اخلاق حرفهای به عنوان شاخهای از دانش اخلاق به بررسی تکالیف اخلاقی در یك حرفه و مسائل اخلاقی آن میپردازد
و درصدد ارائه شیوهها و دستورالعملهایی است که این تکالیف را برای افراد و گروههای حرفهای تعیین نماید.
اخلاق حرفهای در سنت با محوریت انسان و انگیزه خدمت به دیگران بوده که در طول تاریخ متحول گردیده است.
اما امروزه گاه انسان در خدمت حرفه و حرفه نیز به ابزاری در جهت اهداف صرفاً مادی او مبدل شده است.
مقصود از اخلاق حرفهای مجموعه قواعدی است که باید افراد داوطلبانه و بر اساس ندای وجدان و فطرت خویش در انجام کار حرفهای رعایت کنند،
بدون آنکه الزام خارجی داشته باشند یا در صورت تخلف، به مجازاتهای قانونی دچار شوند.
این اخلاق دربرگیرنده مجموعهای از احکام ارزشی، تکالیف اخلاقی در یك حرفه و مسائل اخلاقی آن است. در تعریف حرفه،
آن را فعالیت معینی میدانند که موجب هدایت فرد به موقعیت تعیین شده همراه با اخلاق خاص است.
اخلاق حرفهای مجموعهای از کنشها و واکنشهای اخلاقی پذیرفته شده است که از سوی سازمان ها و مجامع حرفهای مقرر میشود،
تا مطلوب ترین روابط اجتماعی ممکن را برای اعضای خود در اجرای وظایف حرفهای فراهم آورد.
به عبارت دیگر اخلاق حرفهای در مفهوم سازی اولیه، به معنای اخلاق کار و اخلاق مشاغل به کار میرود.
نیروی انسانی نیز نقش مهمی در موفقیت و پیشرفت سازمانی دارد.
دستیابی به اهداف در سازمانها هنگامی میسر میشود که اخلاق کاری پیشرفتهای در بین کارکنان وجود داشته باشد،
اما ضعف اخلاقکاری و کمکاری یکی از مسائل مهم سازمانهاست.
اخلاق حرفه ای مدیران
ابعاد اخلاق حرفه ای مدیران در سطح سازمان عبارتند از: مسئولیتپذیری، برتری جویی ورقابت طلبی، صادقبودن، احترام به دیگران،
رعایت و احترام نسبت به ارزشها،عدالت و انصاف، همدردی با دیگران، وفاداری و تعهد.
مسئولیتپذیری: در این مورد فرد پاسخگوست ومسئولیت تصمیمها و پیامدهای آنرا میپذیرد.
سرمشق دیگران است؛ حساس و اخلاقمند است.
به درستکاری و خوشنامی در کارش اهمیت میدهد؛
برای ادای تمام مسئولیتهای خویش کوشاست ومسئولیتی را که به عهده میگیرد،
با تمام توان و خلوص نیت انجام میدهد.
برتریجویی و رقابت طلبی: در تمام موارد سعی میکند ممتاز باشد؛ اعتماد به نفس دارد.
به مهارت بالایی در حرفه خود دست پیدا میکند؛ جدی و پرکار است.
به موقعیت فعلی خود راضی نیست و از طرق شایسته دنبال ارتقای خود است؛
سعی نمی کنید به هر طریقی در رقابت برنده باشد.
صادق بودن: مخالف ریاکاری و دورویی است؛ به ندای وجدان خود گوش فرا میدهد؛ در همه حال به شرافتمندی توجه می کند، شجاع وبا شهامت است.
احترام به دیگران: به حقوق دیگران احترام میگذارد و نظر دیگران احترام را محترم میشمارد.
خوشقول و وقت شناس است، به دیگران حق تصمیمگیری میدهد. تنها منافع خودرا ارجح نمیداند.
رعایت و احترام نسبت به ارزشها و هنجارهای اجتماعی: برای ارزشهای اجتماعی احترام قائل است و در فعالیتهای اجتماعی مشارکت میکند.
به قوانین اجتماعی احترام میگذارد، در برخورد با فرهنگهای دیگر متعصبانه عمل نمیکند.
عدالت و انصاف: طرفدار حق است و در قضاوت تعصب ندارد.
بین افراد از لحاظ فرهنگی، طبقه اجتماعی و اقتصادی، نژاد و قومیت تبعیض قائل نمیشود.
همدردی با دیگران: دلسوز و رحیم است. در مصائب دیگران شریک میشود و از آنان حمایت میکند.
به احساسات دیگران توجه میکند و مشکلات دیگران را مشکل خود میداند.
وفاداری: به وظایف خود متعهد است. رازدار و معتمد دیگران است.
تعهد: متعهد به انجام مسئولیتها و پایبندی به ارزشها است. احترام به اخلاق و ارزشهای حرفهای و رعایت همیشگی آنها و درک و رعایت اصول و رموز انسانی و حرفهای.
نقش اخلاق حرفه ای مدیران در توسعه سازمان
مدیران به طور مستقیم با نگرشهای کارکنان و اعضای سازمان در ارتباط هستند.
این نیروها کمك میکنند که سازمان به سوی اهداف خود حرکت کنند.
در صورتی که ارتباط یاد شده یك ارتباط سالم باشد، سازمان به اهداف خود خواهد رسید.
اگر این ارتباط بر پایه رفتارهای غیراخلاقی باشد، سازمان از رسیدن به اهداف خود باز میماند.
حال اگر این آموزش اخلاق گرا و مطابق فرهنگ اخلاق حرفهای باشد، نتیجه آموزش به صورتی کارآمد نمایان میگردد.
از مهمترین مواردی که باعث میگردد مدیران سازمان را به صورتی کاملا غیرمستقیم به سمت آرامش حاصل از اخلاق حرفهای سوق دهند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
تامین امنیت روانی کارکنان: امنیت روانی از نتایج اخلاقگرایی مدیران در سازمان است. با تامین امنیت روانی برای اعضای سازمان، نیل به اهداف برای مدیران آسانتر میگردد.
تزریق روحیه ی عدالت محوری در سازمان: عدالت از محوریترین شعارهای هر مکتب اخلاق گرایی است. هنگامی که اعضای سازمان احساس کنند که عدالت در سازمان وجود دارد، حس همکاری بیشتری بین اعضا و مدیریت به وجود میآید.
کاهش استرس و فشارهای روانی: یاد خداوند آرامش بخش انسانهاست. این جمله در عین کوتاهی نشانگر نقش اخلاق و مکتب در کاهش فشارهای روانی درهر اجتماعی مانند یك سازمان است.
با کاهش فشارهای روانی در سازمان، حرکت به سوی اهداف با کمك اعضا به راحتی میسر است.
تشویق کارکنان به پایبندی کامل به اصول ارزشی: اگر در سازمان مدیران و دیگر اعضا به اصول مختلف سازمان پایبند باشند، سازمان به سمت ماندگاری حرکت خواهد کرد.
یکی از دلایل ماندگار شدن چهره بعضی از مدیران، توجه آنها به ارزشهای دینی و اصول اخلاق حرفهای است.
نتیجه گیری
رفتار مدیران سازمانها خصوصاً مدیران عملیاتی که در ارتباط مستقیم با نیرویانسانی هستند،
تاثیر زیادی در بهرهوری نیرویانسانی و رشد و موفقیت سازمان دارد.
اگر ارتباط مدیران با کارکنان یك ارتباط مبتنی بر اخلاق حرفهای و اثرگذار باشد.
قطعاً این سازمان به اهدافش خواهد رسید.
اگر این ارتباط مبنی بر رفتارهای غیراخلاقی باشد،
قطعا اثرات و پیامدهای آن سازمان را از رسیدن به اهدافش در بلند مدت باز میدارد.
مدیرانی که به ابعاد انسانی و اخلاق حرفهای در سازمان توجه نمیکنند و برای رسیدن به اهدافشان حاضرند بدون توجه به اصول اخلاقی و انسانی شخصیت آنها را لگدکوب کنند،
شاید در کوتاه مدت نتیجه بگیرند، ولی در بلندمدت خلاقیت، کارایی و تعهد کارکنان را کم رنگ میکنند.
این دیدگاه باعث کاهش شدید بازدهی و فرسودگی شغلی در سازمان خواهند بود.
تجربه نشان داده بسیاری از نیروهای کارآفرین و مستعد درون سازمان به دلیل ضعف مدیریتی و عدم رعایت اخلاق حرفهای توسط مدیران، ناشناخته باقی میمانند. این امر در نهایت،
منجر به ترک سازمان از سوی آنان میشود.
امروزه بسیاری از مشکلات سازمانها عدم ارتباط صحیح و حرفهای مدیران با کارکنان و مرئوسین میباشد. تجربه نشان میدهد بسیاری از مدیران به دلیل عدم آشنایی با علم و تکنیكهای مدیریتی و هم چنین به دلیل عدم رعایت اخلاق حرفهای،
رفتارهای نامناسبی را با مرئوسین انجام میدهند که این رفتار در نهایت منجر به سکوت سازمانی و یا ترک محل کار از سوی نیروهای نخبه سازمان می شود.
بنابراین یکی از مشکلات سازمانهایی که اخلاق حرفهای توسط مدیران آن رعایت نمیشود،
تهی شدن بدنه کارشناسی از نیروهای کارآفرین و مستعد است.
زیرا رفتار غیرحرفهای مدیران، بسیاری از نیروهای نخبه در سطح کارشناسی را منجر به سکوت کرده و یا چنین کارشناسانی در جلسات فنی،
به جای اظهار نظر و بیان عقاید فنی خود، سعی در تایید گفتههای مافوق خود مینمایند.
چنین مسائلی برای هر سازمانی به مثابه سم، مهلك و خطرناک است و سازمانها را از درون متلاشی مینماید.
عالی قشنگ بود
خوشحالم که دوست داشتید
درودها و سپاس … عااالی
ممنون از نظر خوبتون،خوشحالم که این مقاله برای شما مفید بوده